خانم ایکس

خانم ایکس شخصیتی است که مدتها طول کشید تا شناختمش. مدام می‌خواد ثابت کنه من چون آدم بازی هستم و همه ازم تعریف می‌کنن ازهمه بهترم! با تو هم که هستم از تو بهترم و دارم بهت لطف می‌کنم که باهات هستم!

ما یه مسافرتهای دوره‌ای باهاش می‌رفتیم. اوایل می‌گفتم چقدر پررو و خودخواه است. مثلاً توی کوپه قطار همه پتوهاشونو جمع کرده بودند ولی اون دست بهشون هم نزد تا پیاده شدیم. یا یه بارهم من رفته بودم دستشویی بلیتم هم دست او و مندی بود. به مندی گفته بود ولش کن بیا خودمون بریم سوار شیم جا نمونیم خودش یه جوری میاد، درحالی که من حتی نمی‌دونستم چه واگنی هستیم. یا می‌گفت پول تاکسی را شما بدین و دست تو کیفش نمی‌کرد یا ازمون پول قرض می‌گرفت درحالی که عابربانک داشت ولی خانم تنبلی‌شون می‌ یومد یا هم زرنگی. یا می‌گفت شما برا من بلیت بگیرین ولی دیگه حساب کردنش با خدا بود. در هر صورت یه بار بهش گفتیم بیا حسابامونو تسویه کنیم که اومد. ولی از اون موقع حواسم بود که بهش پول ندم یا اگه اون خرج کرد منم براش خرج کنم! بعد از اون مسافرتها دیگه ارتباطمون باهم قطع شد. تا اینکه منو به یه جایی برا کار پیشنهاد داد و منم رفتم اونجا و دوباره رابطه برقرار شد.

خانم ایکس سریع با همه ارتباط اجتماعی برقرار می‌کنه و مردم از این خصوصیتش خیلی خوششون میاد ولی اونقدر بهشون خرده فرمایش و بزرگ فرمایش می‌کنه که تقریباً هر چند ماهی کل دوستاشو عوض می‌کنه و من می‌تونم قسم بخورم  اینایی که  الان مسحورش شدن بین 15 روز تا 2 ماه دیگه ازش دلخور می شن و فکر می‌کنن ازشون استفاده کرده! همش می گه من خیلی به همه کمک می‌کنم و در خدمتشون هستم ولی امر برش مشتبه شده چون اگه در مقابل کاری که براشون کرده اگه چندتا کار ازشون نخواد حداقل یه کارو می خواد و من به این نمی گم کار کردن برا مردم! منم مسحور تواناییش تو ایجاد ارتباطات شدم و هرجا بهم می‌گفت برم می رفتم تا با دوستاش آشنا شم و منم ارتباطاتم زیاد بشه. چون این خصوصیتش کاملاً اعجاب انگیزه و می‌خواستم استفاده کنم.

اما دوستاش واقعن نوبر بودن. چون معلومه کسی که با این همه آدم به این سرعت دوست می‌شه دوستاش از انواع مختلف ، با اخلاقیات مختلف و بعضاً عجیب و بعضاً نخاله و ... هستند وخلاصه اینکه روشش اصلا و ابدا به درد من نمی‌خوره و ازون به بعد هرجا گفت برم و  در هر جلسه‌ای شرکت کنم عذر اوردم و نرفتم. با خوندن تئوری شغلی هم متوجه شدم خانم کاملاً اشتباه می‌کنن که به فکر مردمند. شخصیتشون جزو گروه اجتماعی نیست بلکه جزو گروهی هستن که رهبری می‌کنن و بازاریابی خوبی دارن! گروه اجتماعی گروهی هستن که مردمدارند و مهربان و در خدمت مردم هستند. تصمیم گرفتم به جای اینکه راه رفتن کبکو یاد بگیرم همون به روش خودم راه برم!

خانم ایکس خیلی راحت پشت سر دوستاشون حرف می‌زنن. چرا؟ به نظر من چون هیچ دوست واقعی ندارن و همش معامله است تا دوستی. پشت سر منم حرف زده. یه بار که شنیدم خیلی ناراحت شدم و چون از این حرفا زیاد پشت کسای دیگه برام زده بود تعجب نکردم. اما ازش انتظارنداشتم. مندی ‌گفت دیگه رابطه ات را باهاش قطع کن ولی بخشیدمش و گفتم این سبکشه. اما یه بار که یه خورده غمگین بودم منو یه جایی دعوت کرد که مثلاً حالم بهتر بشه ولی بیشتر پول صورت حساب را از من گرفت و یعنی خانم کیف پولشونو جا گذاشتن. ولی اونقدر رفتارش تابلو بود که فهمیدم. اونقدر عصبانی شدم که همون شب بهش گفتم. بعد بهم گفت که کیف پولش تو داشبورد ماشین بوده و از این حرفا ولی دم خروس پیدا بود. دیگه از چشمم افتاد. رابطه ام را باهاش قطع نکردم ولی مثل خودش باهاش رفتار کردم. چند وقت پیش بهم زنگ زد که من خواب بودم و بعدشم بهش زنگ نزدم. گفتم اگه کار ضروری داشته باشه خودش دوباره زنگ می‌زنه. من معمولاً اینکارو نمی‌کنم ولی چون چندبار بهش زنگ زده بودمو و جوابمو نداده بود بعدم که من خودم دوباره تماس گرفته بودم بهونه ‌اورد که من خسته بودم و اینا یعنی حتی برا دو دقیقه تماس منم وقت نداشت منم باهاش تماس نگرفتم. اونوقت خانم ایکس sms  داد که دوست خوب دوستیه که همیشه دوست باشه!!!! مثل  خودش!! من عین خودش باهاش رفتار کردم.  دیروز دوباره منو به یه جایی دعوت کرد. ولی من دیگه باهاش جایی نمی‌رم.  بذار دیگه کسی پیشش نباشه که بگه ببینین من چقدر عالیم. بذار این دفعه خودشو با خودش مقایسه کنه!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد